
یلندی های بادگیر رو برای اسمش انتخاب کردم. هنوزم اسمش رو کاملاً می پسندم.
نثر کتاب تا اونجایی که می تونستم بفهمم دلنشین بود. راستش عشق ها رو طبق معمول همیشکی خیلی کم درک می کردم، و خب به همین دلیل قسمت اعظمی از کتاب رو نمی فهمم. مثل همیشه هم روی دور مخالف، با هیث کلیف بیشتر از همه شون همزاد پنداری می کردم.
هنوزم درگیرم بین سه و چهار، باشه برای بعد :دی